پسر مامان حرف می زنه
زن دایش براش شلوارک خریده اومدم بکنم پاش میگه نمی خوام دخترونه هس شلوار کی خریده برات با شدت تمام یسسنا دارم با خاله سمیه اش حرف می زنیم از دوران دانشجویی خاطرات یهو سر منو چرخوند سمت خودش گفت مامان با من حرف بزن دوباره گرم صحبت بودیم روشو کرده سمت من میگه دارم باهات حرف می زنننننم تو مغازه اسباب بازی فروشی یه اسکلت یه ادم بود تدست خاله سمیه را کشیده میگه عاله سمی مثل تویه پسرکم وقتی توخیابانون وسط پیاده رو چهارزانو می زنی جیغ می زنی اسباب بازی می خوای مردم منو نگاه می کنن عجب مادر بدجنسی هستی دیدنی میشی البته بنده بهت محل نمیدم میرم تا خودت بدویی دنبال من البته با اشک جیغ ...